به کانال ما در تلگرام بپیوندید

* اگر از دوران مدرسه عادتمان داده بودند که راحت تر بنویسیم و اتفاقات معمولی را، که دست بر قضا روزگار بیشتر با همین معمولی ها می گذرد، یادداشت کنیم، اگر دفتر خاطرات کالایی دخترانه پر از احساسات، دیگر نگاری و رابطه نگاری نبود و سهم بیشتری از خودآگاهی و مستند نویسی در آن بود شاید این روزها همه ما زندگی کردن را بیشتر بلد بودیم. شاید خود آگاهی بیشتری داشتیم و بر پایه آن می توانستیم ضعف هایمان را کامل کنیم.
انشا درباره شادترین اتفاق زندگی
* ثبت تجربیات در هر شاخه ای همه ما را تندتر به جلو خواهد برد. لازم نیست از مسیرهای رفته دوباره برویم تا سرمان به همان سنگ ها بخورد، لازم نیست موهایمان را در همان آسیاب سفید کنیم. مستند نگاری می تواند ما را در همه ی رشته ها پیش بیندازد ولی کاری است که عادت و انس می خواهد. همشهری داستان صفحه ی "یک شغل" را به همین دلیل آغاز کرد. تحریریه داستان امید داشتند که راه انداختن این عنوان، کسانی را سر ذوق بیاورد که از تجربیات شغلی شان بنویسند و بعد این خاطره ها دیگران را راه بیاندازند که نترسند و بنویسند و این موج ثبت خاطره، فضای انسانی درک متقابل و شناخت شغلی راه بیندازد که هم به خواننده ها کمک کند و هم لحظات دراماتیک پنهان در این خاطره ها دست مایه ی بکر نویسندگانی شود که می خواهند فضاهای تازه تر و بکر تری را تجربه کنند.